Islamic beliefs : The light of guidance

نور هدایت  ( امامت و سنت ): فهرست

Noor Hidayat; The light of guidance in farsi

 

جانشينان پيامبر اسلام (امامان، خلفا)

 

خداوند متعال در قرآن كريم دو گونه امام (رهبر يا خليفه) به مردم معرفي مي‌نمايد :

يك گروه كه فرموده :

“وجعلناهم ائمة يدعون الي النار”

(آنها را اماماني قرار داديم كه مردم را به آتش جهنم دعوت مي‌كنند).

و امامان ديگر :

“وجعلناهم ائمة يهدون بامرنا”

(ما آنها را اماماني قرار داديم كه مردم را به سوي ما هدايت مي‌كنند).

 

حال بر مردم است كه از كداميك تبعيت و پيروي كنند.

و خداوند متعال دستور مي‌دهد :

“ما اتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا”

(هر چه رسول به شما فرمود عمل كنيد و هر چه را نهي فرمود ترك كنيد).

كه در واقع راه و روش رستگاري، پيروي از حق مي‌باشد.

دستور حضرت رسول اكرم (ص) مبني بر پيروي از دوازده امام :

 

حال كه با چگونگي تعيين امامت و جانشيني اميرالمؤمنين حضرت امام علي (ع) توسط حضرت رسول اكرم محمد مصطفي (ص) آشنا شديم. به اين موضوع مي‌پردازيم كه چرا بايد 12 امام را پيروي كنيم و تعداد آنها چطور معلوم شده است؟

بديهي است جواب اين سؤال را بايد در سنت پيامبر پيدا نمود طبق روال اين كتاب ما فقط به كتب اهل سنت رجوع نموده و احاديث مربوطه را ذكر خواهيم نمود. البته كتب اهل تشيع در اين مورد بسيار پربارتر و احاديث مربوطه بيشتر و كامل‌تر مي‌باشد.

احاديث مربوط به امامت دوازده نفر را بسياري از محدثين اهل سنت به ثبت رسانيده‌اند و در اينجا به بعضي از آن احاديث و كتب مربوطه اشاره خواهد شد :

حضرت پيامبر اكرم (ص) فرمود :

«يكون لهذه الامه اثناعشر خليفه كلهم من قريش»

(براي اين است دوازده خليفه خواهد بود همگي از قريش)

- مسند احمد بن حنبل 106/5 (ج 5  ص 106).

 

«يكون من بعدي اثناعشر اميراً»  «كلهم من قريش»

(بعد از من دوازه امير و حاكم خواهد بود و همگي از قريش هستند.)

- مسند احمد بن حنبل  ج 5  ص 92.

- صحيح بخاري ج 8  ص 127، صحيح بخاري (عربي انگليسي) حديث 329/9.

 

سليمان قندوزي بلخي باب 77 كتاب ينابيع الموده را به اين موضوع اختصاص داده و اخبار بسياري در اين باب از شيخين (بخاري و مسلم)، ترمذي، مسلم، ابوداود، سيد علي همداني، شعبي و غير اينها نقل نموده است از جمله مي‌گويد :

يحيي بن حسن فقيه در كتاب عمده از بيست طريق نقل نموده كه : «خلفا بعد از پيامبر دوازه خليفه مي‌باشند كه همه آنها از قريش‌اند».

بخاري از سه طريق. مسلم از نُه طريق و ابوداود از سه طريق و ترمذي از يك طريق و حميدي از سه طريق نقل كرده‌اند كه رسول خدا فرمود :

“خلفا و امامان بعد از من دوازده نفرند همه آنها از قريش هستند” و در بعضي از آن اخبار هست كه “همگي از بني‌هاشم هستند.”

- ينابيع الموده باب 77 ص 444.

 

جابربن سمره روايت كرده كه من شنيدم كه رسول خدا مي‌فرمود : «اين امركارش تمام نمي‌شود تا اينكه دوازه نفر خليفه سر كار آيند.» سپس او بطور آهسته  جمله‌اي گفت كه من نشينيدم. من از پدرم سؤال كردم كه پيامبر چه فرمود : او گفت : «فرمود تمام آنها از قريش هستند.»

- صحيـح مسلم، ج 3  ص 1452 و صحيـح مسلم، انگليـسي فصل IV DCCL، ج 3 ص 1009.

 

حضرت پيامبر فرمود : «لايزال الدين قائما حتي تقوم الساعه و يكون عليهم اثناعشر خليفه كلهم من قريش.»

(پيوسته دين خدا تا قيامت پا برجاست و در اين مدت بر آنها دوازده نفر خليفه بيايد همگي از قريش.)

- صحيح مسلم ج 3  ص 1453، صحيح مسلم انگليسي ج 3 ص1010.

- مستدرك حاكم ج 4  ص 501..

- مسند احمد بن حنبل ج 5، ص 89 و 92 و 94 و 99 و 108.

- صحيح ترمذي ج 2  ص 35 و 501.

- سنن ابوداود ج 2 ص 421.

 

حضرت پيامبر فرمود :

“الائمه من قريش”

(امامان از قريش هستند.)

- مستدرك حاكم ج 3، ص 149، صحيح نسايي، سنن بيهقي مسند احمد بن حنبل، صواعق المحرقه.

 

حضرت پيامبر فرمود :

«اسلام تا روز قيامت ادامه خواهد داشت تا دوازده خليفه بيايد.»

- صحيح مسلم ج 3 ص 1453 و صحيح مسلم انگليسي ج 3 ص 1010.

 

حضرت پيامبر فرمود :

«امور مردم ادامه خواهد داشت تا زمانيكه دوازده مرد كه همه آنها از قريش هستند عهده دار ولايت مردم شوند (وليهم اثناعشر رجلا)»

- صحيح مسلم ج 2 ص 108، صحيح بخاري ج 29 ص 822.

 

حضرت رسول اكرم (ص) فرمود :

«من سرور انبياء هستم و علي بن ابيطالب سرور اوصياء است. اوصياء بعد از من دوازده تن مي‌باشد كه نخستين آنها علي‌بن ابيطالب و آخرين آنها قائم (مهدي) مي‌باشد.»

منابع اهل سنت :

- فرائد السمطين، ج 2، ص 313.

 

حضرت رسول اكرم (ص) فرمود :

“من، علي، حسن و حسين و نه تن از اولاد حسين پاك و معصوم هستيم.”

- فرائد السمطين، ج 2، ص 313.

 

قندوزي (از علماي اهل سنت) مي‌نويسد : بعضي از محققان (اهل سنت) گفته‌اند احاديث دال بر اثبات امامت دوازده نفر بعد از رسول خدا به طرق بسيار مشهوري است كه انسان مي‌داند مراد رسول خدا از تعيين عدد خلفا بعد از خود ائمه اثنا عشر از اهل بيت عترت خودش مي‌باشد و مطابقت اين احاديث با خلفا از صحابه (خلفاي راشدين ) ممكن نيست چون آنها چهار نفر هستند ولي پيامبر دوازده نفر تعيين كرده است. خلفاي بني اميه و بني عباس نيز نمي‌تواند باشد زيرا آنها بيش از دوازده نفر بودند. پس لابد بايد اين همه اخبار و احاديث وارده از رسول اكرم (ص) بر امامان دوازده گانه از عترت و اهل بيت طهارت حمل شود و جز آنها مصداق خارجي ندارد كه آنها داناترين و بزرگوارترين و با تقواترين اهل زمانشان بودند و بالاتر از همه از حيث نسب و افضل همه از حيث حسب و گرامي‌ترين نزد پروردگار هستند و علوم آنها ارثي و موهبتي از طريق پدرانشان متصل به جدشان بوده و اهل علم و تحقيق و توفيق آنها را اين چنين معرفي كرده‌اند.

- ينابيع الموده، قندوزي، ص 446.

 

و اهل تشيع نيز بر اساس اين احاديث خود را موظف به پيروي از دوازده خليفه و امام مي‌داند كه همه امامان از قريش هستند و داراي فضايل بسيار كه كسي با آنان نمي‌تواند برابري كند.

اسامي ائمه اثني عشر (دوازده امام)

 

مرحوم سيد ابن طاوس مي‌گويد[1] : كتابي از ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن عياش ديدم كه اسم آن كتاب «مقتضب الأثر في إمامة الاثني عشر» بود و در حدود چهل ورق داشت و در آن كتاب از پيامبر (ص) رواياتي ذكر شده كه در آنها به امامت ائمه دوازده گانه و اسامي آنها تصريح گرديده است.

از جمله : صدر الائمه اخطب خطباي خوارزم موفق بن احمد مكي در كتابش به سند خود از ابي سليمان پيشكار رسول خدا روايت كرده كه گفت : از رسول خدا شنيديم كه مي‌فرمود : آن شبي كه مرا به معراج بردند خداوند جليل به من فرمود : «آمَنَ الرَّسولُ بِما اُنْزِلَ اِليهِ مِنْ رَبِّهِ» (رسول به آنچه خدا بر او نازل كرده، ايمان آورده ).

گفتم : (والمؤمنون) يعني مؤمنين نيز ايمان آوردند.

فرمود : راست گفتي اي محمد در ميان امت چه كسي را جاي خود گذاشتي؟

عرض كردم : علي بن ابيطالب را.

فرمود : اي محمد نظر كردم به سوي اهل زمين و از ميان آنها تو را انتخاب كردم و از براي تو نامي از نامهاي خودم جدا كردم كه هر كجا من ياد شوم تو هم با من ياد شوي من محمودم تو محمد (ص).

بعد بار دوم نظر كردم و از ميان اهل زمين علي (ع) را برگزيدم و براي او نيز نامي از نام‌هاي خودم مشتق كردم من «اعلي» هستم او علي است. اي محمد تو و علي و فاطمه و حسن و حسين و امامان ديگر از ذريه حسين (ع) را از نور خودم خلق كردم و ولايت شما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه نمودم هر كس پذيرفت پيش من از مؤمنان است و هر كس انكار كرد از كافران مي‌باشد.

«يا محمد لَوْ اَنَّ عبداً مِنْ عِبادي عَبَدَني حَتّي يَنْقَطِعَ اَوْ يَصيرْ كَالسِنِ الْبابي ثُمَّ اَتاني جاحِداً لِوِلايَتِكُمْ ما غَفَرْتُ لَهُ حَتّي يُقِرَّ بِوِلايَتِكُمْ» : (اي محمد هر گاه بنده‌اي از بندگانم آنقدر مرا عبادت كند كه اعضايش از هم بگسلد يا اين كه مثل مشگ كهنه گردد بعد به سوي من آيد در حالي كه منكر ولايت شماست هرگز او را نمي‌آمرزم مگر اين كه به ولايت شما اقرار كند.)

“اي محمد آيا دوست داري ايشان (عترت خود) را ببيني؟”

گفتم : “بلي، پروردگارا!”

فرمود : “طرف راست عرش را نگاه كن پس نظر كردم ناگهان ديدم: «علي، فاطمه، حسن، حسين، علي بن الحسين، محمد بن علي، جعفر بن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، حسن بن علي و مهدي» را در يك محل نوراني دور هم جمع‌اند مهدي در ميان آنها مانند كوكب درّي و ستاره درخشاني بود.”

فرمود : “اي محمد اينها حجتهاي منند و اين (مهدي) خونخواه عترت توست.

اي محمد به عزت و جلالم او (مهدي) حجت لازم بر اولياي من و انتقام گيرنده از دشمنان من است.[2]

و از جمله : اخطب خوارزم موفق بن احمد مكي در كتابش به سند خود از «محمد بن احمد بن علي بن شاذان» روايت كرده كه گفت : روايت كرد ما را «محمد بن علي بن الفضل» از «محمد بن قاسم» و او از «عباد بن يعقوب» و او از «موسي بن عثمان» و او از «اعمش» كه گفت : به من روايت كردند «ابواسحاق بن حارث» و «سعيد بن بشير» از علي بن ابيطالب (ع) كه گفت : پيامبر (ص) فرمود : من در سر حوض وارد شما هستم تو اي علي ساقي هستي، حسن رهنما، حسين امر كننده علي بن الحسين فارط (پيش رونده به سوي آب) و محمد بن علي توزيع كننده و جعفر بن محمد سوق دهنده، و موسي بن جعفر حسابگر دوستان و دشمنان و جلوگيري كننده از منافقان و علي بن موسي زينت كننده مؤمنان و محمد بن علي تعيين كننده درجات اهل بهشت و علي بن محمد خطيب شيعيان و تزويج كننده شيعيان با حور العين و حسن بن علي، چراغ اهل بهشت كه از نور او استفاده مي‌كنند مهدي شفاعت كنندة آنهاست در روز قيامت آنجا كه خداوند اجازه اين كار را به كسي نمي‌دهد، مگر بر كسي كه بخواهد و از او راضي باشد.[3]

باز خطيب خوارزمي در كتابش به سند خود از «ابن شاذان» روايت كرده كه گفت : به من روايت كرد «ابو محمد حسن بن علي علوي طبري» به سندي كه منتهي مي‌شود به سليم بن قيس هلالي از سلمان محمدي كه گفت : به خدمت پيامبر شرفياب شدم و ناگهان حسين (ع) را روي زانوي او ديدم پيامبر از چشمان و دهانش مي‌بوسيد و مي‌فرمود :

«أنتَ سيِّدُ ابنُ السَّيِّدِ ابوالساداتِ اَنْتَ اِمامُ ابنُ الإمامُ اَبوا الائمةِ اَنْتَ حُجَّةٌ بْنِ الحُجَّةِ اَبوُ الْحُجّجِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِكَ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ».[4]

يعني (تو سيد (سرور)، فرزند سيد و پدر ساداتي، تو امام، فرزند امام و پدر اماماني، تو حجت خدا وفرزند حجت خدا و پدر حجج الهي هستي، نُه تن از صُلب توست كه نهمين آنها قائم آنهاست) چنان كه مي‌بينيم در روايات اهل تسنن نه تنها به تعداد دوازده گانه ائمه اطهار تصريح شده، بلكه اسامي فرد فرد آنها نيز ذكر شده است.

 

و در اين باره روايت از طريق اهل تسنن زياد است، به جهت رعايت اختصار به دو روايت ديگر اكتفا مي‌شود :

مؤلف «ينابيع المودة» از «فرائد السمطين» شيخ الإسلام حمويني از مجاهد و از ابن عباس نقل مي‌كند كه مرد يهودي به نام «نعثل مغثل» مسائلي چند درباره توحيد از پيامبر اكرم (ص) پرسيد، حضرت به همه آنها پاسخ دادند «نعثل» قانع شد و اسلام آورد بعد عرض كرد يا رسول الله هر پيغمبري وصيي داشته وصي شما كيست؟

فرمود : اِنَّ وَصيِّي عَليُّ بْنُ ابيطالب وَ بَعْدَهُ سِبْطايَ الحسنُ وَالْحسينُ تَتْلوُهُ تِسْعَةُ ائمَّةً مِنْ صُلْبِ الحُسينِ» يعني وصي من علي بن ابيطالب است و بعد از او دو نوه‌ام حسن و حسين و بعد از ايشان نه نفر امامان از صلب حسين مي‌باشند نعثل عرض كرد : تمنا دارم اسامي آنان را براي من بيان فرمائي، حضرت فرمود :

«اِذا مَضي الحُسينُ فَابنه علي فاذا مَضي علي فَابنه محمد فاذا مَضي محمد فَابنه جعفرٌ فاذا مَضي جعفر فَابنه موسي فاذا مَضي موسي فَابنه علي فاذا مَضي عليٌّ، فَابنه محمدٍ  فاذا مَضي محمدٌ فَابنه علي فاذا مَضي علي فَابنه الحَسَنَ  فاذا مَضي الحسنُ فَابنه الحُجَّةُ محمدُ المَهديّ فَهولاءِ اِثنا عَشَرَ».

“چون حسين درگذشت پس فرزندش علي، پس از او فرزندش محمد، پس از او فرزندش جعفر، پس از او فرزندش موسي، پس از او فرزندش علي، پس از او فرزندش محمد، پس از او فرزندش علي، پس از او فرزندش حسن، پس از او فرزندش محمد مهدي كه همه آنان دوازده تن هستند.”

سپس نعثل طرز به شهادت رسيدن هر يك را سئوال نمود و حضرت پاسخ داد : آنگاه نعثل گفت : «اَشهد اَنْ لا اله الاّ اللهُ و اَنَّكَ رسولُ اللهِ وَ اشْهدُ اَنَّهُمُ الاوصياءُ بَعْدكَ».

بعد «نعثل» گفت : آنچه فرمودي در كتب انبياء سلف ديده‌ام و در وصيت نامه حضرت موسي ثبت است.

پيامبر (ص) فرمود : «طوبي لِمَنْ اَحَبَّهُمْ وَ وَيلٌ لِمَنْ اَبْغَضَهُمْ و خالَفَهُم».

(بهشت براي كسي است كه آنها را دوست بدارد و از آنها پيروي نمايد و جهنم براي كسي است كه آنها را دشمن بدارد و مخالفت كند.)

آنگاه نعثل در حضور پيامبر اشعاري انشاء نمود و گفت :


 

[1] - طرائف، سيد بن طاووس، ترجمه و تحقيق داود الهامي، صفحات 338 الي 345.

[2] - بنا به نقل ينابيع الموده از خوارزمي، ج 3، ص 160، طبع بيروت مقتل الحسين خوارزمي ج 1، ص 95، فرائد السمطين، حمويني شافعي ج 2، ص آخر، المناقب المائه ابن شاذان شماره 27، ص 11، ينابيع الموده قندوزي ص 486.

[3] - خوارزمي، مقتل الحسين ص 94، المهدي الموعود عند المجهور حمويني باب دوازده، ينابيع الموده ص 487.

[4] - خوارزمي، مقتل الحسين، ص 145 يا ج 1، ص 94.

 

صَليَّ الله ذوُالْعُلي عَلَيكَ يا خَيْـرَ البَشَر

                       اَنتَ النَّبِيُّ المُصْطَفي وَ الهاشِمِيُّ المُفْتَخَرُ

بِكُـمْ هَـدانا رَبَّنا وَفِيْـكَ نَرْجـوُا ما اَمَرْ

               وَ مَعْـشَــرٍ سَمَّــيْتُهُــمْ اَئمَّــةٌ اِثنــا عَشَــرْ

حَباهُمْ ربُّ العُلي ثُمَّ اصْطَفاهُـمْ مِنْ كَدَر

      قَدْ فازَ مَنْ والاهُموُ وَخابَ مِنْ عادِي الزَّهَرْ

آخَرُهُمْ يَسْقيَ الظَّمَأ وَ هُمُ الإمامُ المُنتَظَرُ

     وَ عِتْرَتُـكَ الاَخيــارُلِيْ والتّابِعيــنَ ما اَمَـرْ

مَـــنْ كـــــانَ عَنهُــــمْ مُعْـــرِضـــاً

       فَسَــوْفَ تَصْــــلي سَقَـــــرْ.[1]

يعني : “درود و رحمت خداي بزرگ بر تو باد اي صاحب مقام عالي كه بهترين افراد بشري، تو پيغمبر برگزيده هاشمي نسبي و به آن مفتخري به سبب شما خدايمان ما را هدايت كرد و به وسيله تو اميد رهائي از آتش دوزخ داريم و گروه خلفاي شما دوازده تا شدند زيرا خداي بزرگ ايشان را بلند رتبه و پاك و پاكيزه از هر عيب نموده است، نجات مي‌يابد آن كس كه به ايشان تمسك جويد، هر كس دشمني با ايشان نمايد زيانكار گردد و دوازدهمي آنها كه امام منتظر است به ظهور خود، تشنه دلها را سيراب مي‌نمايد و خاندان شما آن برگزيدگاني هستند كه ما مأمور اطاعت از ايشانيم و كسي كه از ايشان اعراض كند در آتش دوزخ جاويد خواهد ماند.”

و نيز حافظ و خواجه كلان در «ينابيع المودة» از مناقب خوارزمي از واثلة بن الأصقع ابن قرخاب» از «جابر بن عبدالله انصاري» نقل مي‌كند كه مردي از يهود به نام «جندل بن جنادة بن جبير» خدمت رسول خدا مشرّف شد بعد از سؤال مسائل توحيد و شنيدن جوابهاي كافي، شهادتين گفت و مسلمان شد آنگاه عرض كرد : شب گذشته در عالم رؤيا خدمت موسي بن عمران رسيدم به من فرمود كه : “با دست محمد خاتم پيامبران اسلام بياور و به اوصياي او بعد از او تمسك كن خدا را شكر مي‌كنم كه مرا به دين اسلام مشرف فرمود، اينك بفرما اوصياي شما چه كساني هستند كه به آنها تمسك نمايم”، حضرت فرمود: “اوصياي من دوازده نفرند.”

جندل گفت : درست است من هم در توراة چنين يافته‌ام ممكن است اسامي آنها را براي من بيان نمائيد.

پيامبر (ص) فرمود : «اوَّلُهُمْ سيّدُ الاولياءِ اَبو الاَئمَّةِ عَليٌّ ثُمَّ اِبناهُ الحَسَنَ والحُسينَ».

“اول آنها سيد و آقاي اوصيا و پدر امامان علي (ع) و پس از او دو فرزندش حسن و حسين‌اند. تو اين سه نفر را ملاقات مي‌كني، آنگاه عمرت به آخر مي‌رسد، در وقتي كه زين‌العابدين متولد گردد و آخرين زاد و توشة تو از دنيا يك شربت شير خواهد بود پس به آنها تمسك كن، مبادا جهالت نادانان‌ ترا مغرور نمايد.”

عرض كرد من در تورات و كتب انبيا اسم علي و حسن و حسين را به نام «ايليا» و «شبر» و «شُبير» ديده‌ام تمنا دارم اسامي بقيه را هم بيان فرمائي؟

پيامبر (ص) فرمود : “اذا نقضت مدة الحسين فالامام ابنه علي يلقب بزين‌العابدين فبعده ابنه محمد يلقب بالباقر فبعده ابنه جعفر يدعي بالصادق فبعده ابنه موسي يدعي الكاظم فبعده ابنه علي يدعي بالرضا فبعده ابنه محمد يدعي بالتقي و الزكي فبعده ابنه علي يدعي بالنقي و الهادي فبعده ابنه الحسن يدعي بالعسكري فبعده ابنه محمد يدعي بالمهدي و القائم و الحجة فيغيب ثم يخرج فاذا خرج يملأ الارض قسطاً و عدلاً كما مُلئت جوراً و ظلماً».

(پس از آن كه اسامي نه تن امامان بعد از حسين (ع) را با لقبهاي آنها بيان نمود فرمود : بعد از حسن كه عسگري ناميده مي‌شود پسرش محمد كه مهدي، قائم و حجت ناميده مي‌شود، غائب مي‌شود پس از آن ظهور مي‌كند و زمين را پر از عدل و داد مي‌نمايد همچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد.)

«طوبي للصابرين في غيبته، طوبي للمقيمين علي محبتهم اولئك الذين وصفهم الله في كتابه و قال هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب ثم قال الله تعالي اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون».

(بهشت سراي صبر كنندگان در غيبت او (مهدي) است و بهشت براي باقي ماندگان در محبت آنها است. كساني كه خداوند در قرآن آنها را توصيف نموده كه اهل تقوي كساني هستند ايمان به غيب مي‌آورند (مراد غيبت آن حضرت است) آنها هستند حزب الله و بدانيد كه حزب خدا غالب‌اند. ] قندوزي، ينابيع المودة، ص 3-442[

 

و همين چند روايت براي اثبات موضوع كافي است و اگر كسي طالب بيش از اينها باشد به مناقب خوارزمي و ينابيع قندوزي و فرائد السمطين حمويني و مناقب ابن مغازلي شافعي و مودة القرباي مير سيد علي همداني شافعي و تذكرة سبط ابن جوزي و كتابهاي ديگر از علماي بزرگ اهل تسنن مراجعه نمايد.

مرحوم مؤلف (سيد بن طاووس) در پايان اين قسمت مي‌گويد : كتابي ديدم از تأليفات بزرگان مذاهب چهارگانه كه اسم آن كتاب «تاريخ اهل‌البيت من آل رسول الله» و به روايت «نصر بن جهضمي»[2] بود و اين كتاب درباره اسامي امامان دوازده‌ گانه از آل محمد (ص) بود.

و باز كتاب ديگري ديدم از علماي اهل تسنن كه نام آن كتاب «تاريخ مواليد و وفات اهل البيت واين دفنوا» بود كه به روايت «ابن خشاب حنبلي نحوي» كه در رابطه با اسامي دوازده امام از آل محمد (ص) بود.

در كتابها و تأليفات آنها غير از اينها روايات ديگري هم ديدم كه ذكر آنها به طول مي‌انجامد تعدادي از آنها متضمن شهادت برله نظر شيعه در رابطه با تعيين دوازده امام و اسامي آنها است.

 


 

[1] - قندوزي، ينابيع المودة، باب 1، ص 441.

[2] - نصر بن علي جهضمي از علماي بزرگ و موثق اهل تسنن و استاد بخاري و مسلم است كه پيشواي محدثين سنيان بوده‌اند خطيب در تاريخ بغداد از وي مدح بليغ نموده كتاب «تاريخ مواليد ائمه» از تأليفات اوست او از اهل بصره بود و در روزگار متوكل صدمات زيادي ديده روزي از علي بن جعفر كه وي از برادرش موسي كاظم روايت نموده او از پدرش همينطور از اميرالمؤمنين روايت كرد كه پيغمبر فرمود : آن حضرت دست حسن و حسين را گرفت و فرمود : “من احبني و احب هذين و آباهما و امهما كان معي في درجتي قوم القيامة” (هر كس من و اين دو فرزندم و پدر و مادر آنها را دوست بدار روز قيامت در درجه من خواهد بود.)

چون اين خبر به متوكل رسيد دستور داد هزار تازيانه به او بزنند!! جعفر بن الواحد وساطت كرد و گفت : وي از اهل تسنن است وقتي معلوم شد كه شيعه نيست او را رها كردند در سال 250 هجري فوت كرد (نجم الثاقب باب چهارم الكني و الالقاب ج 2).

 

   
 
 

Islamic beliefs : Shia beliefs with sunni references

You will find beliefs of shia at sunni scholars' books; understand what are you following!  Answers  to your Questions about: What is Sunnah of Holy Prophet Muhammad (PBUH&HF), What is order of the Prophet, Who are Ahl Albayt, ayah Tathir,  Why should  follow Imam Ali

What has been happen to Hazrat Fatima (SA), Attacking Abubakr and Umar to house of Ali and Fatimah

How we benefit from existence of Imam of age Hazrat Imam Mahdi (AS) and more


Chapter 3:
The Major Difference Between the Shia and the Sunni
Ghadir Khum:
Part i
Part ii
Part iii
Certainly your Master is ...
Who is the successor of the Prophet (PBUH&HF)?
The Prophet Announcing His Successor in His First Preach
How is This Possible?
The Opinion of Imam Ali (AS) on Caliphate
 
Chapter 2:
The Last Luminary
Sunni Documentation on Imam al-Mahdi (AS)
Special specifications of Imam al-Mahdi (AS)
Necessity of the Existence of Imam al-Mahdi (AS)
More on Imam al-Mahdi (AS)
The Knowledge of the Unseen & the Knowledge of the Book
Some Traditions on the Virtues of Imam Ali (AS)
 

Chapter 1b:
Who Offended the Blind?
Infallibility of the Prophets:
Part i
Part ii
Part iii
Leadership and Infallibility:
Part i
Part ii
The Twelve Imams:
Part i
Part ii
The Holy Quran and the Pure Imams
The Reward of Loving Ahlul-Bayt
How to Send Greetings to Prophet Muhammad?
Is Being a Member of a Party Forbidden in Islam?
The Term "Shia" in Quran and Hadith
al-Azhar Verdict on the Shia
Chapter 1a:
Quran and Ahlul-Bayt
Why School of Ahlul-Bayt?
Who are Ahlul-Bayt?:
Part i
Part ii
Part iii
Part iv
Part v
Part vi
Part vii
Part viii
The Word House (Ahlul-Bayt) in Quran
Sunni Feedback on the Issues of Infallibility and Ahlul-Bayt
 

1